داستان گیر کردن انگشت یه روز یکی از بچه های خوابگاه داخل سلف دانشگاه بود که از سر اتفاق انگشتش توی دستگیره در ورودی سلف گیر کرد ،هرکاری میکردیم که بتونیم انگشتشو در بیاریم فایده ای نداشت .هر کسی یه نظر میداد یکی میگفت انگشتشو ببرید یکی میگفت ریکا بزنید خلاصه ماهم از خنده نمیتونستیم براش کاری کنیم ولی یه خاطره خوش برای ما بود بولی بیچاره انگشت م.ع
خاطره جیغ زدن یکی از بچه های خوابگاه به دلیل جیغ زدن الکی وشلوغکاری هاش قرار شد که از خوابگاه اخراج بشه اما پادرمیونی کردنو اخراجش نکردن، یه روز که همه بچه ها اتاق 1/1 جمع بودیم یدفعه م.ع (همون دختر شلوغکار) جیغ الکی زد بعدش از ترس خانم م.ن رفت زیر تخت پنهون شد خانم م.ن هم یدفعه از راه رسید و به بچه ها گفت فکر کردین چرا م.ع میخواستیم اخراج کنیم بخاطر جیغ زدناش بوده ولى خانم م.ن خبر نداشت که همون جیغم کار م.ع بوده که از ترسش زیر تخت پنهون شده بود ولی با این کار م.ع کلی شاد شدیم
واقعایادش بخیرتیم خوبی داشتیم
داستان گیر کردن انگشت
ورودی سلف گیر کرد ،هرکاری میکردیم که بتونیم انگشتشو در بیاریم فایده ای نداشت .هر کسی یه نظر میداد یکی میگفت انگشتشو ببرید یکی میگفت ریکا بزنید خلاصه ماهم از خنده نمیتونستیم براش کاری کنیم ولی یه خاطره خوش برای ما بود بولی بیچاره انگشت م.
ع
یه روز یکی از بچه های خوابگاه داخل سلف دانشگاه بود که از سر اتفاق انگشتش توی دستگیره در
خاطره جیغ زدن
یکی از بچه های خوابگاه به دلیل جیغ زدن الکی وشلوغکاری هاش قرار شد که از خوابگاه اخراج بشه اما پادرمیونی کردنو اخراجش نکردن، یه روز که همه بچه ها اتاق 1/1 جمع بودیم یدفعه م.ع (همون دختر شلوغکار) جیغ الکی زد بعدش از ترس خانم م.ن رفت زیر تخت پنهون شد خانم م.ن هم یدفعه از راه رسید و به بچه ها گفت فکر کردین چرا م.ع میخواستیم اخراج کنیم بخاطر جیغ زدناش بوده ولى خانم م.ن خبر نداشت که همون جیغم کار م.ع بوده که از ترسش زیر تخت پنهون شده بود ولی با این کار م.ع کلی شاد شدیم
سلام دوست عزیزم خانم ن.ح دختر چوپون یادته،مدرسه موش ها چطورجریان تنه درخت واقعا جالب بود
چند تا از سوتی های بچه های خوابگاه
کوله پشتی:پوشته کوله
مبل:کبل
چهار راه باغ میری: بارا چاغ میری
ببوسم خاک پاک جمکران را :ببوسم پاک خاک جمکران را